امروز کارآموزی تموم شد و من بسیار دیر متوجه شدم که چه قدر در پایهی چیزایی که برای کار لازم دارم ضعیفم. در نتیجه تنها کاری که برام میمونه شوکیس کردن استعدادهامه. یعنی فقط کار کنم بذارم اون بیرون و فقط ایدهپردازی کنم و پیاده کنم - کاری که توش خوبم. شروع بسیار بدم تو ترمای اول و زده شدنم از کار خیلی توی وضع الان موثر بوده - ولی عیب نداره. درست میکنم به هر حال این رو.
فقط نگرانم برای سال دیگه پولی دارم یا نه.
مترجمیرو رها میکنم قطعا.
بریم.
فقط باید اون طور که میخوام عالی باشم. سگ توی این شرکت. از ۳۸ نفری که رسما قبول شدن، یه عدهی نزدیک نصفشون ول کردن داستان رو چون درسشون مهمتره براشون. علاقهای هم به این زبون جدیدی که باهاش کد میزنن ندارم - تصورم این بود که پایتون قراره کار کنیم و خب من له شدم زیر بار این یکی. فقط باید عالی باشم - حمایت یه استاد دیگهم رو دارم و اون از تلاشگریهای من خوشش میاد. ازش نمرهی خوبی میگیرم و کمکم میکنه. بله. درست میشه.